امير سرکندي، رئيس هيئت مديره هلدينگ دانشبنيان مطهرنت پارس، همچون بسياري از مديران کسب وکارهاي نوين جوان، کوشا، تيزهوش و چابک است. او متولد 1360 و دانش آموخته کارشناسي رياضي محض و کارشناسي ارشد نرمافزار است. الگوي کسب وکاري وي در شرکت مطهرنت پارس يادآور کتاب معروف «چه کسي پنير مرا جابهجا کرد» است. او راز کاميابي را در جست وجوگر بودن ميداند. سرکندي باور دارد که با شناخت درست جامعه و نيازهاي آن ميتوان همواره ايده پرداز و مولد بود. مطهرنت پارس امروز بخش بزرگي از بازار نرم افزار گوشي را در دست دارد.
درباره سالهاي شروع فعاليت خود بگوييد. استارت اين کار از چه زماني زده شد؟
از سال 82 که همزمان با دوران دانشجويي بود، در زمينه صنعت آيتي فعاليت ميکردم. در آن زمان فلش سيدي و مولتي مديا ميساختيم و وب سايتهاي کوچک طراحي ميکرديم. با گذر زمان شرکت تاسيس شد. در آن زمان کار شبکه در ميان سازمانها بسيار رونق داشت. شرکتي به نام رسانتدبير داده ها براي کار شبکه تاسيس کرديم و پشتيباني شبکه سازمانهايي چون جهاد کشاورزي، وزارت صنعت و معدن و بسياري سازمانهاي ديگر را انجام داديم. در همين زمان توليد پويانماهاي ديني مانند گل نرگس و زندگينامه معصومين براي کودکان را آغاز کرديم که کار موفقي بود. همچنان تکنولوژي پيشرفت ميکرد و بازار وبسايتها داغ شد. پس يک شرکت تاسيس کرديم به نام متين رايانه که ويژه توليد وبسايت بود. براي سازمانها و وزارتخانه هاي بسياري وبسايت طراحي کرديم. تا سال 91 ما 800 وبسايت بهروز و در حال کار داشتيم. وبسايت موبايل GSM هم ايده خودمان بود که بعدها حاجآقا علاءالدين آن را از ما خريد. همانگونه که کار شبکه و توليد مولتي مديا متوقف شده بود، وبسايت هم اشباع شد و ما در انديشه انجام کارهاي دانش محور بوديم که زنجيره ارزشي ارائه خدمت را داشته باشد. در اين زمان تلفنهاي هوشمند تازگي داشتند و سبک زندگي مردم را تغيير ميدادند. همه چيز در حال انتقال به روي گوشيهاي هوشمند بود. گوشي هم هر روز و هر ساعت در دسترس است. حتي هنگام خواب آن را بالاي سرمان ميگذاريم. اين موضوع صنايع مختلفي را تحتتاثير قرار داد. پيامرسانهايي مانند واتساپ و تلگرام مخابراتهاي جهان را تحتتاثير قرار ميدهند يا برنامهاي همچون اسنپ کسبوکار حملونقل کشور را متحول کرد. با توسعه تلفنهاي هوشمند ما هم شرکت MTeam را تاسيس کرديم تا به توليد نرمافزار تلفنهاي هوشمند اندرويد، ويندوز، IOS و حتي بلکبري با کيفيت بين المللي بپردازيم و بتوانيم از سطح جهان درآمدزايي کنيم.
پس دور از انتظار نيست که با ورود هر تکنولوژي فراگير نويني، شرکت شما نهاد تازهاي براي عرضه محصول متناسب با نيازهاي آن تکنولوژي راهاندازي کند.
بله، دقيقا. تکنولوژي منسوخ ميشود و هميشه در حال نو شدن است. در زمينه تکنولوژي آيتي و بسياري از کوششهاي دانش بنيان، بايد تغييرات و نيازها به درستي رصد شوند.
ورود به بازارهاي جهاني و عرضه محصول جهان پسند دشوار نيست؟
افزايش قيمت دلار و کاهش قدرت خريد هميشه مرا آزار ميداد. با نگرشي که از رشته رياضي به دست آورده بودم، از آخر به مسئله نگاه کردم و فکر کردم که ميتوان با دلار درآمد کسب و با ريال خرج کرد. پس به صادرات نرم افزار انديشيدم. براي صادرات نرمافزار تکنولوژي و ارائه خدمت بايد در سطح جهاني باشد. شما وقتي از فروشگاهي در ايران خريد کنيد، ميبينيد که نوشتهاند پس از فروش پس گرفته نميشود؛ ولي در اپاستور اگر کسي از برنامهاي که دانلود کرده ناراضي باشد، ما بايد طبق قوانين فروشگاه پول او را پس بدهيم. حتي اجازه نداريم بپرسيم که چرا ناراضي بوديد. پس بايد کيفيت، خدمات و توضيحاتي ارائه دهيم که اگر کسي هم قصد داشت برنامه را پس بدهد، منصرف شود. خريدار نبايد با توضيحات اغراقآميز روبهرو شود. ما در توضيحات کف امکانات را توضيح ميدهيم تا کسي که برنامه را خريده با امکانات اضافه تر مواجه شود. MTeam را براي توليد نرمافزار گوشي و پخش آن در مارکت جهاني تاسيس کرديم.
ولي مارکتهاي نرمافزار در همهجاي دنيا در دسترس هستند و محصول هر کيفيتي داشته باشد، براي همه در دسترس است.
نه، تفاوت دارند. تفاوت مارکتهاي داخلي مانند بازار با مارکتهاي جهان مانند اپلاستور اين است که آنها روي کد بسيار حساس هستند و کد برنامه را يک هفته تا 10 روز چک ميکنند تا حريم خصوصي، بهينه بودن کد و... بررسي شود؛ ولي مارکتهاي داخلي مميزي سفت و سختي ندارند و شايد تنها ويروس آن را چک کنند. براي همين شايد اپليکيشني که کاربر از بازار داخلي دانلود ميکند، خراب باشد ولي محال است در اپل اپليکيشني پيدا کنيد که خراب باشد. اپل اصلا آنتيويروس ندارد. اينقدر که روي برنامههايش حساس است و برنامه ويروسي در برنامه هاي اپل پيدا نميشود. ما هم شروع کرديم به توليد نرم افزارهايي براي جامعه جهاني. از چين، امريکا، کانادا و چندين کشور پروژه گرفتيم و درآمدزايي ما به دلار شد. از طرفي به اعتبارمان افزوده شد. يکي از سختترين کارها اين بود که ما بتوانيم به چينيها برنامه بفروشيم. مانند اين بود که زيره به کرمان ببريم، ولي به چين هم برنامه فروختيم. در امريکا راحتتر ميتوانستيم بفروشيم، چون ميتوانستيم قيمت پايين بدهيم.
بيشتر اپليکيشنها در بازارهاي داخلي و جهاني رايگان هستند. اين چه تاثيري در فروش شما دارد و اساسا وضعيت قيمتگذاري در بازارهاي داخلي و خارجي چگونه است؟
بله، در ايران و جهان بيشتر برنامه ها رايگان هستند. برنامهاي که رايگان نيست در ايران پانصد تا هزار تومان فروخته ميشود، ولي کف قيمت برنامه در مارکتهاي جهاني 99 سنت است. در ايران قيمت نرمافزار گوشي کمتر از يکپنجم جهان است. رقيبان جهاني ميگويند شما دامپ ميکنيد که با چنين قيمتي برنامه ميفروشيد. وقتي ميبينند هزينه هاي ما پايين است، ميپذيرند. پس با تکنولوژي جهاني، با قيمت پايين و به دلار ميتوانيم بفروشيم. براي درآمدزايي بيشتر فکر کرديم که براي خودمان برنامه توليد کنيم، ولي در مارکتهاي بينالمللي عرضه کنيم. اپليکيشن براي دندان پزشکان ساختيم و تاييد WHO براي محتواي آن گرفتيم و در مارکتها 69 دلار و 99 سنت فروختيم. در ايران کسي نميخريد، ولي خريدار از برزيل، امريکا، کانادا، روسيه، آفريقاي جنوبي و... داشت. حس خوبي بود که شب بخوابيم، ولي پول دربياوريم. هر صبح فروش را چک ميکرديم و هيجان زده ميشديم. تا همين امروز حدود 900 اپليکيشن ايراني در اپاستور هست که نيمي از آنها در MTeam ساخته شده است.
گويا بخش بزرگي از کار شما توليد نرمافزارهاي سازماني است.
بله، همزمان که برنامههاي جهاني عرضه کرديم، خدمات آيتي هم به شرکتهاي بزرگ و حرفهاي ارائه کرديم و نرمافزار گوشي براي آنها ساختيم. براي نمونه براي شبکه نسيم، شبکه ورزش، اپراتورهايي چون همراه اول، رايتل، خبرگزاريهاي تابناک، فارس، مهر، وزارتخانه هاي صنعت و معدن، کشاورزي، مسکن، بهداشت، شهرداري تهران و... اپليکيشنهاي وزارت بهداشت رنک سلامت تکنيکال در ايران را تغيير داد. اينهمه توليد در زمينه سلامت را يک وزارتخانه در غرب آسيا توانست توليد کند. سپس با معاونت علمي رياست جمهوري هم آشنا شديم و به دنبال آن دانش بنيان شديم. البته ما از تکنولوژي دانش بنيان استفاده ميکرديم، ولي به مجموعه دانش بنيانها نپيوسته بوديم.
خوشبختانه معاونت علمي هم از شرکتهاي دانشبنيان حمايت ميکند.
بله، حمايت ميکند، ولي من به حمايت مالي و دريافت وام باور ندارم. شرکتي که ذاتا دانشبنيان باشد، ميتواند درآمدزايي کند.
شما تکنولوژي توليد برنامه در کيفيت جهاني را چگونه کسب کرديد؟
باور من اين است که بايد خودمان تکنولوژي توليد را بسازيم و با آن تکنولوژي دست به توليد بزنيم. خريد خط توليد قديمي يک شرکت اروپايي يا امريکايي نادرست است. آنها تکنولوژي توليد را در اختيار ما نميگذارند يا به خودشان وابسته ميکنند. هرکجا خودمان علم توليد کرديم، مانند صنايع نظامي رشد کرديم؛ ولي هرجا کپي کرديم يا بازار را انحصاري کرديم، رشد نکرديم. ما بعد از حدود 16 سال کار در زمينه آيتي به اين تکنولوژي رسيديم و من تخمين ميزنم که پنجونيم ميليون نفر در دنيا از اپليکيشنهاي ما استفاده ميکنند.
درباره صادرات نرمافزارها بيشتر توضيح دهيد. شما چه بخواهيد صادر کنيد چه نخواهيد، برنامه در اپاستورهاي بينالمللي در دسترس است. با چه آپشنهايي محصول صادراتي ميشود؟
شرط اول صادراتي و بينالمللي شدن محصول، داشتن کيفيت و تکنولوژي خوب است. ما تکنولوژي درست کرديم که امکان صادرات داشت. پس از آن جامعه مخاطب خود را شناسايي کرديم. در برخي برنامه ها فارسيزبانهاي سراسر دنيا را هدف قرار داديم. سپس با توجه به ماهيت برنامه به سراغ زبانهايي مانند انگليسي رفتيم که بيشترين مخاطب را داشت يا در بعضي برنامه ها جامعه مخاطب مسلمانان سراسر جهان هستند. حتي بررسي کرديم که بدانيم در چه زمينه هايي اپليکيشنها ضعف دارند. براي نمونه در اپلاستور اپليکيشن به زبان کردي نبود. ما جزو نخستين شرکتهايي بوديم که نرمافزارهاي خود را به زبان کردي ترجمه کرديم، زيرا به آن فرهنگ و زبان احترام ميگذاشتيم. الان ما پنج زبان فارسي، کردي، ترکي، انگليسي و عربي را در برنامهها پشتيباني ميکنيم. در تلاش هستيم که براي کشورهاي مشترکالمنافع اپليکيشن به زبان روسي توليد کنيم. بازار چين هم با جمعيتي که دارد، بسيار هيجانانگيز است. براي اين کار ترجمه مشکل چنداني به شمار نميرود. تکنولوژي مهم است. هرکس با تکنولوژي خوب محصول توليد کند، ميتواند صادر کند و درآمد خوب داشته باشد.
با آنچه گفتيد شرکت در اين سالها در وضعيت ثابتي نبوده و هميشه در حال توسعه و تحول است. شما بهجز توليد نرمافزار گوشي، چه خدماتي در زمينه آيتي ارائه ميدهيد؟
بله، ما از يک شرکت کوچک در حال تبديل شدن به يک کمپاني بزرگ هستيم. با کمتر از 10 نيرو به پنج شرکت ثبتي با نزديک به هشتاد نفر نيرو رسيدهايم که هريک از آنها در اين زنجيره ارزش کاري انجام ميدهند. MTeam AP توليد نرمافزار انجام ميدهد. يک شرکت شتابدهنده تاسيس کرديم تا استارتآپهاي نوپا را جذب کنيم، آموزش و مشاوره دهيم و به بازارهاي جهاني معرفي کنيم. سپس MTeam Media را تاسيس کرديم که در زمينه ديجيتال مارکتينگ فعال است. ديجيتال مارکتينگ همان برنامهاي است که پس از اشباع اپليکيشن بايد بر آن تمرکز کنيم.
MTeam Academy را براي آموزش نيروي انساني متبحر راهاندازي کرديم. اين نيروها را يا خودمان جذب ميکنيم يا به سازمانها و ارگانهايي که نياز به نيروي ماهر دارند، معرفي ميکنيم. در زمينه سلامت شرکتي راهاندازي کرديم به نام «زندگي و سلامت ما». اين برنامه اکنون مجري طرح سفيران سلامت وزارت بهداشت است. چهارونيم ميليون نفر را آموزش داده که سفيران سلامت هستند که از طريق نرمافزار موبايل از آنها مراقبت ميکنند و آموزش ميدهند تا آنها در خانواده هاي خود مراقب ديگران باشند. هدف ما از ورود به سلامت پيشگيري از بيماري با تغيير سبک زندگي و آگاه شدن است.
در صحبتهايتان به پشتيباني از استارتآپها اشاره کرديد. چه نوع همکاري با آنها داريد؟
ما پنج نوع خدمات به آنها ارائه ميدهيم. سادهترين کار اين است که به آنها منابع مالي تزريق ميکنيم تا بتوانند تيم خود را داشته باشند. دومين کار اين است که فضايي در اختيارشان ميگذاريم تا ماهيت بيايند. سپس برايشان تبليغات ميکنيم. چون توليد برنامه يا خدمات آنلاين کار چنداني ندارد، ولي تبليغات و اينکه بتوانيم کاري کنيم که برنامه دانلود بگيرد، بسيار مهم است. چند برابر پولي را که در آغاز در اختيارشان گذاشتهايم، صرف تبليغات براي آنها ميکنيم. در گام چهارم تکنولوژي در اختيار آنها ميگذاريم و امکان استفاده از يک تکنولوژي بينالمللي را برايشان فراهم ميکنيم. در گام پنجم هم به آنها ميآموزيم که تجاريسازي کنند. ما امکاني براي رقيبان فراهم ميکنيم تا رشد کنند و براي خودمان رقيب ميسازيم. يک تيم جوان آمده و دقيقا کاري را انجام ميدهد که ما انجام ميدهيم. اينجا من بايد تصميم بگيرم که با امکانات تبليغاتي بهتري که دارم، او را از بازار حذف کنم يا او را هم تقويت کنم و کيفيت کار خود را بالاتر ببرم. اين فضا فضايي نيست که کاري را به دست بگيريم و نگذاريم کسي ببيند. بايد دانش را انتشار دهيم و براي بهتر شدن خودمان بکوشيم. البته ما هر استارتآپي را جذب نميکنيم. بازار داخل و خارج را ميبينيم، مزيت رقابتي و ضعفهاي خود را ميسنجيم و سپس تصميم ميگيريم.
اين موضوع را کمي عينيتر توضيح ميدهيد؟
بله. براي نمونه کسي که ميخواهد گيم ويديوئي توليد کند، يک ميليون دلار کف هزينه دارد و بازگشت سرمايه بسيار تدريجي است. اين مزيت رقابتي ندارد. شايد بهتر باشد بازيهاي ارزاني که تم نوستالژيک دارند مانند مار و پله، منچ را عرضه کنيم و درآمد خوب هم دارد. ما بازي منچ را به زبانهاي فارسي، کردي، ترکي، انگليسي و عربي ميفروشيم. شايد پرسش شود که در اين بازار برنامههاي عجيب چه کسي منچ ميخرد؟! ولي منچ يکي از پرفروشترين بازيهاي ماست. مثلا داستانهاي خاله سوسکه، کدو قلقلهزن و مانند آنها داستانهاي آشنايي هستند که ما آنها را به کتاب موبايل تبديل کرديم و در بازار جهاني با تيراژ بالا ميفروشيم. ايرانيان و فارسيزبانان دنيا آنها را ميخرند و فرزندانشان را با داستانهاي ايراني آشنا ميکنند. براي يک اپليکيشن ما هزار کامنت گذاشتهاند و بسياري تشکر کردهاند. چون به نسخه کاغذي در ايران نميتوانستند دسترسي داشته باشند. اگر باز هم مثال بزنم، ما اپليکيشنهاي ديني زيادي توليد کردهايم. نهجالبلاغه، مفاتيحالنفيس و... از کشورهايي چون تاجيکستان و عربستان کتابهايي را که رفرنس شيعيان هستند، دانلود ميکنند.
توليد برنامههاي عمومي و سازماني، هر يک چند درصد کار شما در توليد نرمافزار گوشي هستند؟
ابتدا اين را بگويم که ما دو طيف داريم. يک سري اپهايي است که ما خودمان براي کاربران عمومي توليد ميکنيم و جهاني هستند. در اين طيف به حوزه کودکان، سلامت، مذهب، ورزش و بازي وارد شدهايم. طيف ديگر برنامههايي است که براي سازمانها و شرکتها ميسازيم. حالا کمپاني ميتواند برنامه را براي استفاده عموم بسازد يا براي استفاده درونسازماني، مانند اپهاي خبرگزاري نماز به سفارش ستاد اقامه نماز يا برنامه شاتانيوز که براي خبرگزاري وزارت صنعت و معدن است. ممکن است يک سازمان برنامه را بخواهد براي استفاده درونسازماني، مانند برنامه اتوماسيون اداري شهرداري.
طبيعتا هر برنامهاي براي فروش، نيازمند معرفي و تبليغات است. فضاي تبليغات و معرفي کار شما کجاست؟
MTeam در پيام رسانها و شبکه هاي اجتماعي حضور دارد و سايت هم دارد، ولي مخاطب ممکن است به سختي از اين راه ما را پيدا کند. بنابراين ما در کلونيهايي که جامعه مخاطب ما آنجاست، حضور داريم و اطلاعرساني ميکنيم. اين نيازمند تبليغات هوشمند است. بايد ديد که در آن کودکان بيشتر حضور دارند، والدين هستند، جوانان هستند يا... از رسانه هاي جمعي و تلويزيون هم استفاده ميکنيم. از همه اينها مهمتر، اپليکيشن امروز بستر تبليغات اپليکيشن بعدي است. اگر کسي کتاب کدو قلقلهزن را دانلود ميکند، من ميتوانم در اپليکيشن کدو قلقلهزن يک کتاب ديگر را تبليغ کنم. همين نتورک ارزشمندترين بستر تبليغات ماست. ما مخاطب را شناسايي کرديم، يک اپليکيشن روي گوشياش نصب کرديم و از اين بستر استفاده ميکنيم تا او را با محصولات و خدمات ديگر آشنا کنيم. اين تبليغات کمهزينه، هدفمند و با جامعه مخاطب مناسب است.
از افتخاراتي که تاکنون کسب کرده ايد بگوييد. روي ميز شما چندين تنديس ميبينم.
جوايز و تقديرهاي زيادي تاکنون داشتيم، ولي يکي را بيشتر دوست دارم. دو سال پيش جشنواره بين المللي نماز در قزوين برگزار شد. ما نرم افزاري را معرفي کرده بوديم به نام نمازگرا. اين برنامه شبيه اينستاگرام در حوزه نماز و براي علاقه مندان نماز بود. ميتوانستند در چالش شرکت کنند، محتوا ارائه کنند و... به ما خبر دادند که برگزيده شديد و در جشنواره شرکت کنيد. وقتي نام ما را خواندند و به روي سن رفتيم، بهجز تقديرنامه و جايزه، برنامه نمازگرا را به عنوان فاخرترين محصول آن سال معرفي کردند و انگشتر و چفيه مقام معظم رهبري را به ما دادند. اين انگشتر را من هميشه همراهم دارم. چفيه را مديرعامل گرفت و به من نداد. اينکه در حوزه نماز يک محصول تکنيکال جايزه را برد، جاي خوشحالي دارد. آن سال آقاي قرائتي از تمبر نماز رونمايي نکرد و گفت که تمبر نماز به درد کسي نميخورد. براي ترويج نماز چيزي درست کنيد که نسل جديد آن را بپسندد.
تنديس همراه طلايي به عنوان برترين ارائه دهنده خدمات موبايلي دولتي، تقديرنامه کنفرانس حرفهايگري در روابط عمومي، ارائه برترين اثر جشنواره سراسري نماز و تنديس از جشنواره ايرانساخت هم الان يادم هست.
به نظر ميرسد الان شرکتها براي ساخت اپليکيشن خودشان به سراغ شما ميآيند و شما ديگر به دنبال بازاريابي نميرويد.
بله، ولي ما امروز بيشتر از بازاريابي به دنبال ايدهپردازي و طراحي نياز جامعه هستيم. مثلا ما فکر ميکنيم که يک سازمان براي حل يا آسان شدن بعضي معضلات چگونه ميتواند از تکنولوژي بهره بگيرد و ايده خود را به آنها پيشنهاد ميدهيم. مثلا حجم زيادي از نامه ها در شهرداري تهران ميماند چون کارمندان يا مديران دسترسي به کامپيوتر نداشتند يا شب در خانه هايشان بودند و نميرسيدند کارتابل خود را چک کنند. ما به آنها پيشنهاد کرديم اين برنامه اتوماسيون اداري را که سالهاست استفاده ميکنيد، ببريد روي موبايل. در اين صورت يک مدير در هواپيما هم ميتواند کارتابل خود را چک کند و در صورت لزوم ارجاع دهد. در آغاز به نظر آنها شدني نبود، ولي حالا با نزديک به نه ماه کار با اين اپليکيشن، راحتي آن را احساس کردهاند. يا مثلا در وزارت بهداشت هر سال هزينه بالايي ميشد براي خطرسنجي سکتههاي قلبي و عروقي. هر سال ميان مردم فرم پر ميشد و آمار گرفته ميشد. ما نرمافزار ايراپل را به آنها پيشنهاد داديم و صدا و سيما هم بهخوبي حمايت کرد. افراد زيادي آن را دانلود کردند، فرم را پر کردند و اطلاعات آن خيلي راحت به وزارت بهداشت برگشت. اين افراد از سراسر کشور بودند و وزارت بهداشت يک کانال ارتباطي با آن فرد پيدا کرد. طراحي اين خدمت را ما به وزارت بهداشت پيشنهاد داديم. يکي از سازمانهايي که کارهاي نظرسنجي کلان در کشور انجام ميداد، کلي هزينه کاغذ ميکرد. پرسشگران هر روز فرمها را ميبردند براي پر کردن. بعضي کمکاري ميکردند، بعضي خودشان فرمها را پر ميکردند و مشکلاتي از اين دست داشتند. ما نرمافزاري به آنها پيشنهاد کرديم که چهل هزار نفر از آن استفاده ميکنند و کل نظرسنجي با تبلت انجام ميشود. پرسشگر نياز ندارد که صبح به سازمان مراجعه کند تا فرم نظرسنجي و برنامه روزانه بگيرد. برنامه را باز ميکند، محل و برنامه نظرسنجي را دريافت ميکند، لوکيشن را ثبت ميکند و مدير ميتواند هر لحظه فعاليت او را رصد کند. با اين امکان سازمانهاي نظرسنجي نزديک به نيمي از نيروها را ميتوانند در زمينه هاي ديگر استفاده کنند. هزينه ها بسيار کاهش مييابد و از طرفي راستيآزمايي آن بسيار راحتتر است و اطلاعات فيک ندارد و کار پرسشگر رصد ميشود. اکنون ما به دنبال يافتن نيازهاي جامعه هستيم و با شناسايي نيازها، براي رفع آن تکنولوژي ارائه ميدهيم.
ولي توليد برنامه هزينه دارد. اين هزينهها چگونه تامين ميشود؟
هزينهها با تيراژ فروش تامين ميشود. ما برنامه را در يک بازار هشت ميلياردي عرضه ميکنيم و يک اپ را 50 هزار نفر دانلود ميکنند. البته الان روش فروش و عرضه دارد عوض ميشود. جامعه آزاد رقابتي ميگويد نرمافزار را رايگان عرضه کن، اگر کاربر پسنديد و امکانات بيشتري خواست، براي اينکه از بخشهاي ديگر نرمافزار استفاده کند، پول بگير.
بيشترين هزينه شرکتهاي دانش بنيان در زمينه آيتي چيست؟
بيشترين هزينه در اين زمينه منابع انساني، ايده و تحقيقات است. ما زماني که ميخواستيم شرکت را بيمه کنيم، ماموران بيمه روي سيستمها و تجهيزات ما قيمت گذاشتند. به آنها گفتيم برنامه هايي که در سيستمها داريم ارزش بالاتري براي ما دارند و ميخواهيم بيمه شوند. گفتند در بيمه خلا هست و تنها آن چيزي را که ميبينيم و سختافزاري است، ميتوانيم بيمه کنيم.
شما صفر تا صد برنامه را خودتان توليد ميکنيد يا بخشي هم هست که برونسپاري کنيد؟
بله، همه کار در شرکت انجام ميشود. تحليل، طراحي، سرور سايت و کلاينت اندرويد و IOS و در مرحله آخر تست برنامه، بررسي باگها و انتشار در بازارهاي بينالمللي را خودمان انجام ميدهيم. براي ترجمه مترجم داريم. چند ماه بعد از عرضه، از کارفرما بازخورد ميگيريم. ما برنامه را تا ابد گارانتي ميکنيم. هر زمان باگ داشت آن را اصلاح ميکنيم يا پس ميگيريم. براي همين با آسودگي از ما خريد ميکنند. ولي براي توسعه برنامه پول ميگيريم. همچنين پاسخگويي 24 ساعته منتظر شنيدن نظرات و انتقادات کارفرماست. همه اين چرخه در MTeam Tech انجام ميشود. بخشهاي ديگر شرکت به انتشار، تبليغات، تامين نيروي ماهر براي استفاده از برنامه و... کمک ميکنند.
به فکر يک اپاستور ايراني با استانداردهاي جهاني نيستيد؟
برنامه هاي ويندوز و IOS را تنها از يکجا ميشود دانلود کرد. قانون آنها اين است که تنها خودشان برنامه عرضه کنند و نميشود مشابه آن را ساخت. براي اندرويد در بازارهاي داخلي و جهاني اپاستور هست. ما ترجيح ميدهيم در جايي کاري را انجام دهيم که مشکلي را برطرف کند و پاسخگوي نيازي باشد، مانند ديجيتال مارکتينگ. اين که چرا کاربر بايد يک نرمافزار را دانلود و استفاده کند. اين اپاستورها که هستند خوبند و کمکم کيفيت کارشان هم بهتر ميشود.
درباره ديجيتال مارکتينگ بيشتر بگوييد.
وقتي شما در يک فروشگاه آنلاين چيزي را جست وجو ميکنيد، چندين صفحه گزينه به شما نمايش ميدهد. يکي از بيست وجه ديجيتال مارکتينگ اين است که ما بتوانيم کاري کنيم که گزينه اول باشيم. گام بعد اين است که چه کنيم تا کاربر برنامه را بخرد؟ چه کنيم که راضي باشد؟ و چه کنيم که دوباره برگردد و خريد کند و وفادار باشد؟ شايد کمتر از سه شرکت در ايران کار ديجيتال مارکتينگ را جدي و علمي دنبال ميکنند. به نظر ما اين صحنه براي وارد شدن و تحقيقات بهتر بود.
تا کنون پيش آمده که خودتان ببينيد کاري که انجام داديد در بهبود کيفيت زندگي و کيفيت سلامت مردم تاثير داشته است؟
بله، يک مثال بزنم. ما يک بازي آموزشي براي دانشآموزان درست کرده بوديم و علايم سل را شرح داده بوديم. در سيستان و بلوچستان يک کودک از روي همان آگاهي متوجه شده بود که مادربزرگش سل دارد. به معلم بهداشت مدرسه اش اين موضوع را گفته بود و باعث شده بود که مادربزرگش درمان شود. شايد تاثيرات ديگري مانند اين هم داشته باشد و ما هيچگاه خبردار نشويم.
شما از افزايش کيفيت کار پژوهشي و امکان راستيآزمايي و کاهش هزينه انرژي در کار پژوهشي هم گفتيد. در پژوهشهاي اجتماعي يکي از سختترين کارها، راستيآزمايي است و نظرسنجيها دچار خطا ميشوند.
بله، اين برنامه به سازمانهاي پژوهشي و رسانههاي زيادي کمک کرده است. اطلاعات غلط، خوراک غلط به مديران ميدهد و برنامه ريزي غلط در پي دارد. خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثريا ميرود ديوار کج. براي تصميم درست، بايد خوراک درست در دست داشته باشيم. يکي از اين خوراکها نظرسنجيهايي است که در سطح کشور انجام ميشود.
منبع: مجله دانش بنیان
ارسال به دوستان